Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-04@22:03:39 GMT

خیال‌پردازی و اندیشه‌ورزی در دمای ۴۰درجه!

تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۷۳۴۰۸

۲- گشت و گذار را از بالاترین نیم‌طبقه شروع می‌کنیم. جایی که قرار بوده دفتر مدیر کتابخانه باشد اما حالا تبدیل شده به جایی برای مطالعات گروهی با امکاناتی که نمی‌شود آنها را در این محله مستضعف‌نشین قم، تصور کرد. مدیر کتابخانه هم طبیعتا دفتر و دستکی ندارد و لابه‌لای کتاب‌ها کارهایش را رتق و فتق می‌کند.

۳- بعد می‌رویم سراغ قرائت‌خانه یا سالن مطالعه (برادران).

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حق دارید بپرسید چرا اینجا خلوت است؟ سوال‌تان را با یک جمله جواب می‌دهم؛ چون هوا گرم است. دمای ۴۰ درجه‌‌ای قم را بدون کولر و پنکه نمی‌شود تحمل کرد و اینجا هنوز کولر ندارد.

۴- اینجا هم شش اتاق خصوصی گذاشته‌اند برای محققان و نویسندگان که هیچ چیزی حواس‌شان را پرت نکند اما همان گرمای هوا، کار خودش را کرده. هیچ‌کس در این هوای دم کرده و داغ نمی‌تواند به‌راحتی بخواند و بنویسد.

۵- یک نیم‌طبقه کامل را هم گذاشته‌اند برای مطبوعات. انواع و اقسام مجله‌ها و هفته‌نامه‌ها برای همه سلیقه‌ها. دو دست مبلمان شیک و مجلسی هم دو طرف اتاق قرار داده‌اند تا راحت بنشینیم و در متن‌‌ها و عکس‌ها غرق بشویم.

۶- اینجا بخش کودک است؛ با یک فرق اساسی. تنها کولر ساختمان را برای اینجا و سالن مطالعه دختران گذاشته‌اند. وارد که می‌شویم، حس بهشت به ‌ما دست می‌دهد؛ هم به خاطر خنکی هوا و هم به خاطر کودکان ناز و دلبری که غرق کتاب‌ها و خیال‌های‌شان شده‌اند.

۷- گوشه‌های دنج را مادران گرفته‌اند. هم حواس‌شان به بچه‌هاست و هم انگار گعده‌های طلبگی تشکیل داده‌اند برای صحبت درباره کتاب‌هایی که بهتر است برای بچه‌های‌شان از کتابخانه بگیرند و بخوانند. عکاس‌مان اجازه انتشار را هم می‌گیرد. او هم می‌داند اینجا قم است.

۸- بخش مبتنی بر وب، پر است از کتاب‌های صوتی و رایانه‌هایی که می‌شود پشت‌شان نشست و با هدفن‌های حرفه‌ای در متن کتاب‌ها غرق شد. حتی اشتراک درگاه‌های تصویری را هم برای اعضا خریده‌اند که اگر دل‌شان خواست،‌ بنشینند به دیدن فیلم‌های علمی و آموزشی.

۹- جالب‌ترین بخش کتابخانه که کنار مخزن اصلی قرار دارد، بخش نوجوان است. جدا کردنش از بخش کودک، یعنی برای نوجوانان، شأن جدایی در نظر گرفته‌اند. گرچه هوا داغ است اما همچنان چند نفر گوشه امن بخش نوجوان نشسته‌اند به گپ‌وگفت و ورق زدن کتاب‌ها.

۱۰- چشمم چهارتا می‌شود. این همه آچار، پیچ‌گوشتی و چکش اینجا چه می‌کند؟! خانم محمدی می‌گوید اینجا ساختکده است. جایی مثل آزمایشگاه فیزیک و زیست‌شناسی که نمونه‌اش را آخرین بار در دوران دبیرستان دیده‌ام. بچه‌ها با کمک مربی کتابخانه، اینجا با ابزارها و تندیس‌های کالبدشناسی، سر خودشان را گرم می‌کنند.

۱۱- دیدن ردیف‌های به هم پیوسته مخزن کتابخانه، حالم را بیش از پیش خوب می‌کند. انتظار داشتم اینجا خبری از نوجوانان نباشد اما صندلی‌ها و ردیف‌های مخزن پر است از دختران و پسرانی که کتاب‌ها، حواس‌شان را به کلی از اطراف پرت کرده است.

۱۲- نحوه دسته‌بندی و چینش کتاب‌ها طبق استاندارد کتابداری است اما سلیقه دست‌اندرکاران کتابخانه مرکزی قم باعث شده رده‌های کلی را به بخش‌های ریزتری تقسیم کنند تا پیدا کردن کتاب‌ها برای اعضا، مثل آب خوردن راحت باشد؛ آب خنکی که در نوشیدنش در هوای گرم کتابخانه لذتبخش‌تر است.

۱۳- بخش ویژه ناشنوایان و نوسوادان هم جلب توجه می‌کند. انواع کتاب‌هایی که ساده‌سازی شده‌اند تا این گروه‌ها هم بتوانند با آنها ارتباط بگیرند. کتاب‌هایی که نه کتاب کودکند و نه کتاب بزرگسال.

۱۴- وقتی به کتابخانه رسیدیم که نشست نقد و بررسی کتاب «پرفسور فوفو» برای کودکان و نوجوانان به پایان رسیده است. گرچه سالن خالی است اما من که گزارش نشست‌های برگزار شده در آن را پیگیری می‌کنم، می‌دانم هفته‌ای چندبار، علاقه‌مندان کتاب و ادبیات در آن دور هم جمع می‌شوند.

کتابخانه‌های مرکزی مرکز ترویج امید
نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در چند سال اخیر در راستای طراحی خدمات و برنامه‌ها یک طرح بسیار بزرگ را با مدیریت جهادی و جوان‌گرایی آغاز و در آن اقدام به راه‌اندازی کتابخانه‌های مرکزی در سراسر کشور کرده است. هفدهم اسفند سال گذشته و همزمان با سالروز میلاد با سعادت قطب عالم امکان حضرت مهدی عجل‌ا...تعالی فرجه الشریف، دوازدهمین کتابخانه مرکزی ایران اسلامی در شهر مقدس قم با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیرکل و معاونان نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و جمعی از مدیران استانی و کشوری در کنار فعالان فرهنگی و کتابداران استان قم به بهره‌برداری رسید. دوازدهمین کتابخانه مرکزی ایران اسلامی نیز همانند شبکه وسیع ۳۸۰۰ کتابخانه عمومی کشور است که چند تفاوت شاخص دارد:

اول این‌که مساحت آن چند ده برابر یک کتابخانه عمومی است و این کتابخانه با ۳۵۰۰ متر مربع بنا شده است.

دوم این‌که تعداد منابع آن بسیار بیشتر از کتابخانه‌های دیگر است به‌گونه‌ای که مرجعیت منابع یک استان غالبا در کتابخانه‌های مرکزی تعریف می‌شود؛ البته در قم کتابخانه‌ای با عنوان آیت‌ا... العظمی سید علی خامنه‌ای از پنج کتابخانه استاندارد ایران وجود دارد که تعداد منابع آن بیشتر از کتابخانه مرکزی است.

سوم این‌که هر کتابخانه مرکزی، خدماتی را شامل می‌شود که واقعا فکرش هم برای بسیاری از علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی و حتی بسیاری از اساتید همین رشته، کمی سخت است که یک کتابخانه این خدمات را در اختیار علاقه‌مندان قرار دهد.

مخاطبان و اعضای کتابخانه‌های عمومی در کتابخانه عمومی محله در بهترین حالت می‌توانند از خدمات فرهنگی مرتبط با حوزه کتاب بهره‌مند شوند اما مدیران خلاق و جوان نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و ایده‌پردازان کتابخانه‌های مرکزی برای هرکدام از این کتابخانه‌ها، بیش از ۴۰ خدمت را تعریف کرده‌اند. به عنوان مثال در کتابخانه‌های مرکزی بخشی مختص کودک وجود دارد که اتاق اسباب‌بازی فقط یک قسمت کوچک آن است. در کنار این بخش، اتاقی به نام «اتاق انتظار والدین» نیز وجود دارد که خانواده‌های عیالوار به‌خوبی می‌دانند چه امکان حیاتی و مهمی است برای نوجوانان، بخشی به نام «اتاق علم» هست که محوریت آن آزمایش‌های علمی است و پر است از چیزهایی که توجه نوجوان را به خود جلب می‌کند. تازه برای سالمندان نیز بخش ویژه‌ای تعبیه شده است. بد نیست سری به یکی از این کتابخانه‌ها در استان خودتان بزنید تا ببینید نهاد کتابخانه‌ها، بدون هیچ ادعایی چه کار بزرگی را بی‌سر و صدا در کشورمان انجام داده است. خدمت به ناشنوایان و ساختکده از دیگر بخش‌های کتابخانه مرکزی قم است.احداث کتابخانه مرکزی قم در سال ۱۳۸۹ از محل اعتبارات سفر رهبر معظم انقلاب در زمینی به مساحت ۲۵۰۰ مترمربع و زیربنای ۳۴۰۰ مترمربع، در سه طبقه آغاز و ساختمان آن توسط اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم به‌عنوان مجری پروژه تکمیل شد. در سال ۱۳۹۹ با پیشرفت ۷۰ درصدی ساخت بنا، فرآیند تجهیز کتابخانه با توجه ویژه نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و با هزینه‌ای بالغ بر ۶۰ میلیارد ریال با تجهیزات و خدمات مدرن و به‌روز در سطح جهانی آغاز شد.این کتابخانه با ظرفیت ارائه ۴۰ خدمت متنوع به ۱۰۰۰ نفر به صورت همزمان آغاز به کار کرد و هم اکنون با ۳۶ هزار نسخه کتاب بزرگسال و ۵۰۱۷ نسخه کتاب کودک، آماده ارائه خدمت به مردم قم است.مخزن اصلی کتابخانه دارای ۳۳هزار نسخه کتاب در موضوعات متنوع شامل دینی و مذهبی، روان‌شناسی، علوم کامپیوتری، علوم اجتماعی، علوم کاربردی، علوم محض، هنر، ادبیات، تاریخ و جغرافیاست و قابلیت گسترش تا ۶۰ هزار نسخه را نیز دارد. مخزن کتابخانه شامل بخش‌های خدمات فنی و آماده‌سازی، کمک درسی، مرجع و نوسوادان است. کتابخانه مرکزی قم در همین مدت کوتاه توانسته ۴۳۶۲ عضو را جذب کند که عدد قابل توجهی است. علاقه‌مندان همچنان می‌توانند شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۷و ۳۰ دقیقه تا ۲۱ و پنجشنبه‌ها از ساعت‌ ۷و ۳۰ دقیقه تا ۱۹ به خیابان امام خمینی(ره)، روبه‌روی پمپ بنزین مراجعه کنند.

 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: کتابخانه مرکزی قم قفسه کتاب نهاد کتابخانه های عمومی کشور کتابخانه های مرکزی کتابخانه مرکزی قم نهاد کتابخانه ها علاقه مندان کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۷۳۴۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش

پایگاه خبری جماران: مرحوم آیت الله ضیاءالدین نجفی تهرانی موسس و مدیر حوزه علمیه نبی اکرم (ص)، از دوستان مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌ سید احمد‌ خمینی، محقق و مؤلف بیش از ۵۰ اثر ارزشمند فقهی، اصولی، امام شناسی، عقائد، تربیتی و اخلاقی و استاد با سابقه حوزه و دانشگاه بودند که هفته گذشته دارفانی را وداع گفت.

پایگاه خبری جماران ضمن تسلیت به حوزه‌های علمیه، بیت شریف و شاگردان و ارادتمندان ایشان، گفت‌و‌گویی منتشر نشده از آن مرحوم را منتشر می کند:

لطفا در ابتدا بفرمایید که چرا حضرتعالی طلبگی و روحانیت را انتخاب کردید؟

من دارای سابقه روحانیت خانوادگی هستم. با پدرم به بعضی از مجالس می‌رفتم. لذا علاقه شدیدی به طلبگی و روحانیت پیدا کردم. گذشته از این‌که من درس کلاسیک را دیدم و خانواده ما یعنی دایی‌ها، عمه‌ها و خاله‌های من فرزندان متجدد داشتند و علاقه‌مند بودند که من هم به دانشگاه بروم و حتی مخالفت می‌کردند از این‌که من روحانی شوم، اما من علی‌رغم مخالفت بستگان، با تشویق پدر و مادرم اظهار علاقه کردم تا در کسوت مقدس روحانیت دربیایم. خداوند والدین من را رحمت کند؛ مادرم بسیار به گردن ما حق دارد و خیلی برای ما زحمت کشید، مخصوصاً در زمینه تحصیلات.

تاریخ تولد حضرتعالی چه زمان است؟

تاریخ تولد من ۲۵ فروردین سال ۱۳۲۵ است. زمانی که آسید ابوالحسن فوت کرده بود و آیت‌الله بروجردی به قم تشریف آورده بودند.

درباره تحصیلات‌تان بگویید.

من ۴ ساله بودم که پدرم به من قرآن یاد داد. ایشان در کنار قرآن، رساله عملیه «انیس المقلدین» مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی را به من آموزش داد. اولین رساله‌ای که در قم از آیت‌الله بروجردی چاپ شد، رساله انیس المقلدین بود. انیس المقلدین یک رساله کوچک با خطوط سنگی بود و چاپی نبود. پدرم بعد از این کتاب، گلستان سعدی را به من داد و من بسیاری از اشعار سعدی و خطبه کتاب گلستان را حفظ هستم. خطبه گلستان این است: هر نفسی که بر می‌آید ممد حیات است و چون فرو می‌رود مفرح ذات است پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب. «اعملو آل داوود شکراً و قلیل من عبادی الشکور»

بنده همان به که ز تقصیر خویش/ عذر به درگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندیش/ کس نتواند که به جای آورد

کتاب سعدی را از چهار تا هفت سالگی خواندم.

من در دوران کودکی به مکتب‌خانه هم رفته‌ام. مکتب‌خانه زندان داشت و هر کس که شلوغ می‌کرد را آنجا حبس می‌کردند. استاد یک تَرْکه‌ی بزرگی داشت، شاگردان را با آن می‌ترساند و ما باید سکوت می‌کردیم. وقتی پنجشنبه و جمعه می‌شد به سر زبان ما یک مُهر می‌زد، ما کوچک بودیم و متوجه نبودیم، می‌گفت: این مهر تا شنبه هست، اگر در خانه بازیگوشی کنید و پدر و مادرتان را اذیت کنید، این مهر پاک می‌شود و من شما را در زندان مکتب‌خانه حبس می‌کنم. یک بار من مقداری بازیگوشی کرده بودیم و مادر من به استاد شکایت کرده بود. صبح که به مکتب‌خانه رفتم، استاد تَرْکه‌ را به سر من زد و گفت بدو برو زندان! آنجا فرش یا چیز دیگری نبود فقط خاک و محل رفت و آمد و موش بود. من هم بچه ۷ ساله بودم و نزدیک بود قلبم از ترس بایستد. زندانِ مکتب‌خانه تاریک بود و هیچ چراغی نداشت. من را داخل زندان فرستادند. خیلی خاطره‌انگیز است؛ من در گوشه‌ای کز کردم، نشستم و می‌دیدم که موش‌ها می‌رفتند و می‌آمدند. من یک ساعتی آنجا بودم. بعد از یک ساعت من را بیرون آوردند و گفتند: دیگر در خانه شیطنت نکن!

منظور این‌که ما مکتب‌خانه را هم دیدیم، بعد هم به مدرسه رفتیم. ریاضی من خیلی خوب بود و به دقت مسائل ریاضی را حل می‌کردم. سابق مسئله می‌دادند و می‌گفتند مساله‌ها را حل کنید. از ۷ سالگی تا ۱۴ سالگی در کنار دروس مدرسه، جامع المقدمات را به مرور زمان می‌خواندم. «اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الامر الیه». آن زمان که جامع المقدمات می‌خواندم استاد می‌گفت که درس را باید حفظ کنید و تحویل دهید، ما هم حفظ می‌کردیم. من در سن ۱۴ سالگی رسماً وارد حوزه شدم و دروس حاشیه، سیوطی، مغنی و مطول را خواندم. من آن زمان بسیاری از اشعار مطول را حفظ می‌کردم.

منزل ما نزدیک مدرسه حاج ابوالفتح تهران بود و آقای لنگرودی مدرسه را اداره می‌کردند. یک سال در مدرسه حاج ابوالفتح درس خواندم اما دیدم که مقداری شلوغ است لذا به مدرسه مروی رفتم. زمانی که در مدرسه حاج ابوالفتح تهران بودم آقای فلسفی هم آنجا می‌آمد و تدریس می‌کرد. آقای فلسفی از نجف آمده بود، در مسجد لرزاده نماز می‌خواند و این‌جا هم تدریس می‌کرد به همین دلیل بسیاری از آقایان می‌آمدند و درس کفایه را از محضر ایشان استفاده می‌کردند.

خلاصه، ما به مدرسه مروی رفتیم. میرزا احمد آشتیانی بزرگ مسئول مدرسه مروی بود و مجری ایشان پسرشان آمیرزا باقر آشتیانی بود؛ هر دو بزرگ بودند. آن زمان در مدرسه مروی بسیاری از بزرگان تدریس می‌کردند، آقا رضی شیرازی که منظومه حاجی را تدریس می‌کرد و آقای مطهری اسفار را تدریس می‌کرد. لذا بخشی از آشنایی من با آقای مطهری از مدرسه مروی است و بخش دیگر به حسینیه ارشاد مربوط می‌شود که پایگاه ایشان بود.  

مرحوم آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله شیخ عبدالرزاق قاینی را مثل مرحوم آقای بروجردی به تهران فرستاده بود. ایشان آقای احمد خوانساری را به بازار تهران فرستاد و آقای قاینی را به مسجد مهدیه فرستاده بود که امکاناتی مثل درمانگاه و دارالایتام مهدیه داشت. من لمعتین را نزد آیت‌الله شیخ عبدالرزاق قاینی خواندم و استاد دیگر من آقای آسید هاشم حسینی تهرانی بود که هم‌دوره و از یاران وی بود. مسائل مدرسه فیضیه که پیش آمد و نواب را شهید کردند، آسید هاشم حسینی تهرانی خودش را جدا کرد و مشغول به تدریس بود. من بخشی از لمعتین را از محضر ایشان استفاده کردم.

چه زمان برای تحصیل به قم تشریف بردید و اساتید شما چه کسانی بودند؟

من دهه ۴۰ برای تحصیل رسائل و مکاسب به قم رفتم. البته سال ۳۶ یا ۳۵ بود که به قم رفتم که آقای بروجردی زنده بودند. آقای(امام خمینی) خمینی هم جزء اساتید بزرگ قم بودند. من بسیار علاقه مند بودم در قم بمانم اما نوجوان بودم و مشکلاتی داشتم، لذا نتوانستم بمانم. من همۀ رسائل را نزد شیخ مصطفی اعتمادی خواندم. قوانین را نزد حاج آقا محسن دوزدوزانی خواندم که بعدها آیت‌الله العظمی شد.

کتاب بیع مکاسب را نزد آقای فاضل لنکرانی تلمذ کردم. ایشان آن زمان درس خارج نمی‌گفت بلکه سطح تدریس می‌کرد؛ مکاسب را در زیر گنبد مسجد اعظم می‌گفت و کفایه را در صحن بزرگ داخل حجره‌ها تدریس می‌کرد. خیلی‌ها به درس آقای فاضل می‌آمدند و ما هم جزء مستشکلین درس ایشان بودیم؛ سید احمد خمینی، سید محمد خاتمی و بزرگان دیگر در درس آقای فاضل لنکرانی شرکت می‌کردند که بعدها از بزرگان و رجال شهرها و شهرستان‌ها شدند. من جزء مستشکلین درس آقای فاضل لنکرانی بودم، ایشان خیلی به من علاقه داشت و من هم خیلی به ایشان علاقه داشتم. کفایه را نزد آقای سید محمدباقر طباطبایی بروجردی خواندم و مراجع فعلی مثل آقایان مکارم، سبحانی و نوری همدانی کفایه را پیش ایشان خوانده‌اند.

آقای سید محمدباقر طباطبایی به من گفت که من کفایه را ۲۷ دوره در مسجد امام تدریس کردم و سه دوره آخر را در منزل خودم تدریس کردم. من دوره بیست و هشتم را در منزل از محضر ایشان استفاده کردم. ایشان کفایه را دو دوره هم تدریس کرد و دیگر ادامه نداد. آقای سید محمدباقر طباطبایی به من دستخط داد و تجلیل کرد، و از ایشان اجازه روایی دارم.

در ادامه در درس خارج آقایان گلپایگانی، اراکی و آمیرزا هاشم آملی رفتم. من یک دوره هفت ساله در درس اصول آمیرزا هاشم آملی شرکت کردم و همزمان ۷ سال در درس خارج فقه آقای گلپایگانی حضور داشتم. همچنین ۶ سال دوره طهارت را در درس یکی از مراجع بزرگ آن زمان شرکت کردم. درس آقایان اراکی و مرعشی نجفی را به صورت مقطعی رفتم تا ببینم وضعیت تدریسی این بزرگان چگونه است. آقای نجفی بسیار عالی درس می‌گفت. آقای اراکی سکته کرده بود و به زحمت حرف می‌زد. من ۱۵ سالی که در قم حضور داشتم با همه آقایان مراجع، اساتید و بزرگان آشنا بودم.

در قم تدریس هم می‌کردید؟

بله، در مسجد اعظم درس عمومی داشتم. ساعت ۱۱ صبح تعداد زیادی از طلاب بعد از درس آقایان مراجع می‌آمدند و در درس من شرکت می‌کردند. همچنین عصرها در فیضیه مباحثه درس اصول داشتم، تا دورانی که به تهران آمدیم.

درباره علت اینکه از قم جدا شدید و به تهران آمدید بفرمایید.

ما در دوران انقلاب به تهران آمدیم و از قم جدا شدیم. جدا شدن از قم خیلی برای من مشکل بود. علت جدا شدن من این بود که جمعی از تهران آمده بودند و طومار بزرگی نوشته بودند که من را به تهران ببرند. آقای گلپایگانی من را خواست و سه جلسه با من صحبت کرد و فرمود که ما دوست دارم شما به تهران بروید. آقای گلپایگانی من را متقاعد کرد و نوشته‌ای به ما داد که «ایشان در حوزه علمیه قم زمان طولانی تحصیلات داشتند و به مراتب عالیه از کمال نائل شدند.» همچنین ایشان به من اجازه‌ای دادند و نامه‌ای به تهرانی‌ها نوشتند. ما با اساتید خودمان خداحافظی کردیم. آقای صدر مرقومه‌ای نوشتند و از ایشان خداحافظی کردیم. آقای شیخ علی‌پناه اشتهاردی استاد ما بود از ایشان هم خداحافظی کردیم. همچنین آقای نجفی مرعشی، خلاصه من از خداحافظی با آقایان خاطرات زیادی دارم.

در تهران چه فعالیت‌هایی داشتید؟

در تهران مسجد جامع نبی اکرم (ص) را تجدید بنا کردیم. این مسجد کوچک بود، حیاتی داشت اما امروزه مسجد معظمی در شرق تهران است. همان مهندسی که مسجد الغدیر تهران را در خیابان میرداماد ساخت، این مسجد را بنا کرد. زمین حوزه علمیه نبی اکرم(ص) را من خریدم و ساختمان آن را ساختم. در دوره‌ی بیش از ۳۰ سال که حوزه علمیه فعال است، حدود ۵۰۰ نفر طلبه تربیت کردم که برخی از آن‌ها جزء اساتید حوزه و دانشگاه در شهرهای مختلف هستند.

ما مسجد، حوزه علمیه و مردم را اداره کردیم. در دوران دفاع مقدس شاید ۱۰۰ کامیون و تریلی، اجناس مختلفی به جبهه‌ها فرستادم. در رابطه با وجوهات با امام تماس داشتیم و الان با مقام معظم رهبری و مراجع معظم قم تماس داریم. آقایان و مراجع قم به ما اظهار لطف دارند و مرتب در تماس هستیم.

من شاید هزار جوان دانشگاهی را در پایگاه مسجد تربیت کردم که امروزه در مصادر امور خدمت می‌کنند.

ما به انقلاب، حوزه علمیه و آقایان احترام می‌کنیم. ما در شرق تهران به صورت خاص و در کل تهران به صورت عام مورد توجه هستیم. مرکز امور مساجد برای ما همایشی برگزار کرد که بسیاری از بزرگان قم تشریف آوردند و بسیاری از آقایان مثل آیت‌الله علوی بروجردی، آقای محقق داماد، آقای جواد فاضل لنکرانی و آقا جواد گلپایگانی پیام فرستادند. از تهران آقایان یحیی عابدی و جلالی خمینی پیام فرستادند. پیام‌های بزرگان و نوشته‌های مراجع را در کتابی منتشر شد که اجازه آقای گلپایگانی در آن آمده است. آقای میرزا هاشم آملی به من اجازه اجتهاد داد که بعد از فوت ایشان، دو تن از مراجع قم آقایان فاضل لنکرانی و مکارم شیرازی آن را تایید کردند. همچنین آقای گلپایگانی و پدرم برای من اجازه اجتهاد مرقوم فرمودند. من اجازه اجتهاد و اجازه امور روایی متعددی دارم و الان در تهران مرکز امور اجازه روایی هستم. از شهرستان‌ها از طریق اینترنت به من مراجعه می‌کنند و از من اجازه امور روایی می‌خواهند و من اجازه امور روایی به آن‌ها می‌دهم.

وضعیت من در تهران، تعامل با مردم و انقلاب، هر کدام فصلی دارد.

درباره تألیفات‌تان بگویید.

در اصول، فقه، اعتقادات، تاریخ، زندگی ائمه(ع) و نظرات خاصی که در فقه دارم، هر کدام رساله شده و حدود ۲۵ جلد کتاب و رساله دارم. آثار من در همایشی که برگزار شد به صورت رنگی منتشر شد و حاوی کتاب‌ها، خدمات و اجازات من است. همچنین ارتباطاتی که با آقایان و بزرگان داشتم مثل علامه طباطبایی که مقداری از محضرشان استفاده کردیم یا آقایان رفیعی قزوینی، میلانی، علامه سمنانی، علامه شوشتری، علامه بهبهانی و بزرگان دیگر در این آثار آمده است.

من هنوز کتاب‌هایی را در دست تالیف دارم که برای چاپ آماده می‌کنم. الان دو جلد کتاب زیر چاپ داریم که عنوان یکی از آن‌ها «عشق دیدار» درباره امام زمان(عج) است. این اثر تلخیص بعضی از کتاب‌ها است که آقای خطاط مقداری به ما کمک کردند.  

قضیه هدیه کتاب‌های خود را به کتابخانه مسجد اعظم تشریح کنید.

من از کودکی به کتاب بسیار علاقه‌مند بودم و از اول عمر کتاب‌های فراوانی تهیه کردم. مرحوم والد ما  ۵۰۰ جلد کتاب‌های رحلی و خطی آقایان نجف را دارا بود. پنج هزار و پانصد جلد تعداد کتاب‌های کتابخانه شخصی من بود که جمعاً حدود ۶۰۰۰ جلد کتاب شد و آن‌ها را به کتابخانه مسجد اعظم هدیه دادم. من با کتابخانه مسجد اعظم آشنا بودم و به آنجا می‌رفتم و مطالعه می‌کردم. در کتابخانه مسجد اعظم دو فرش بود که قائم مقام‌الملک برای آقای بروجردی فرستاده بود. در زمان حیات آقای بروجردی در افتتاح کتابخانه، آن دو فرش گران‌قیمت و ارزشمند را قائم مقام الملک از فرش‌های شخصی خود برای آقا فرستاد که تا انتهای کتابخانه می‌رسید. ما با کتابخانه مسجد اعظم ارتباط داشتیم، لذا گفتیم که بهترین جا آنجاست؛ هم کتابخانه آیت‌الله بروجردی است و هم مسجد اعظم است و آقای علوی را دوست داریم. آقایان تهران مثل آقای خطاط، آقای روحانی و دیگران برای بسته‌بندی و ارسال کتاب‌ها بسیار کمک کردند. مسئولان و عوامل کتابخانه هم خیلی به ما کمک کردند. خود آقای علوی عنایت زیادی فرمودند. عوامل کتابخانه هم آقایان مثل آقایان دیگر خیلی کمک کردند.

از جمله کتاب‌هایی که اهدا شد، ۶۰ کتاب خطی بود. بعضی‌ از کتاب‌ها ریاضی قدیم بود. یک قرآن خطی وجود داشت که ۴۰۰ سال قدمت دارد. البته چند صفحه اول آن خراب شده که باید بازسازی شود. من به قم کتاب‌های زیادی فرستادم. حدود ۳۰۰ جلد کتاب از کتاب‌های پدر مرحوم آقای فلسفی در اختیار من بود که برای کتابخانه آقای نجفی مرعشی ارسال کردم. دکتر محمود، آقازاده آقای نجفی مرعشی برای من نامه نوشت و اظهار تشکر کرد. یک مقدار کتاب ضالّه متعلق به بهایی‌ها را به کتابخانه آقای سیستانی اهدا کردم که آقای شهرستانی مسئول آن است. از جمله یک قرآن خطی خوش‌خط با ترجمه بود که حدود ۱۵۰ سال قدمت داشت را به آقای شهرستانی دادم. آقای شهرستانی صفحه اول آن را باز کرد و گفت این قرآن ۱۵۰ سال قدمت دارد و تاریخ آن فلان زمان است.

ما برنامه داشتیم که کتابخانه آقای بروجردی و کتابخانه آقای گلپایگانی تغذیه شوند و کتاب‌های ما یک جا مستقر نشود. بخش از کتاب‌ها هم برای کتابخانه خوانسار فرستاده شد. البته از کتابخانه آیت‌الله بروجردی و کتابخانه آیت‌الله گلپایگانی، کتاب‌هایی که لازم نداشتند را برای خوانسار ارسال کردند. الان هم دست من خالی نیست و موسسه من کتابخانه بزرگی حدود ۲۰۰۰ جلد کتاب دارد.

دیگر خبرها

  • کتابخانه‌ای به گستره صدا
  • کتابخانه ای به گستره صدا
  • روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش
  • روایتی از نامهربانی مردم با یار مهربان + فیلم
  • رونمایی از کتاب «دنیای کسی را عوض کرده‌ای؟»
  • رونمایی کتاب دنیای کسی را عوض کرده ای در ارومیه
  • لزوم تقویت خلاقیت و اندیشه ورزی دانشجویان 
  • لزوم تقویت خلاقیت و اندیشه ورزی دانشجویان
  • داستانک‌هایی برای فلسفه‌ورزی کودکانه
  • لزوم تقویت خلاقیت و اندیشه‌ورزی دانشجویان